محل تبلیغات شما



سه سال پیش درست زمانی که ایران به ویژه خوزستان در تب و تاب روزهای انتخابات می سوخت و با هر شعار، ضد شعار، بازی با رنگ ها و وعده های بی حساب و کتاب سعی می کردند مردم را پای صندوق های رای بکشانند تا شاید با مدیریت های آگاهانه بر اساس شایسته سالاری امیدهای از دست رفته این سرزمین را پررنگ کنند، اهواز یکپارچه شعار (ما که هوا نداریم اما هواتو داریم) بود.

خوزستان سرزمین طلای سیاه، نبض طپنده ایران، درست زمانی که ریزگردها نبرد نفس گیری را در شهر به راه انداخته بودند، باران های اسیدی اش چشم ها را شستشو می داد، عدم پرداخت حق آبه تالاب هایش ناحقی را فریاد می زد و در خشکسالی مدیریتی به سر می برد مردمش رایی را از صندوق تدبیر و امید بیرون کشاندند که هرگز این دو واژه به اندازه واژه هایی نظیر باران اسیدی، خفگی، آسم و حتی سرطان در ذهنشان تداعی نشد.

جمله هایی نظیر تعطیل شد، لغو شد، در صورت وم بیرون بروید، بودجه نداریم، زیرساخت فرسوده است و کی بود کی بود من نبودم هایی که سال هاست در گوش اهالی این دیار زنگ می زند تا جایی که سردرگمی ها و قول های بی اثر مدیریت بحران زده خوزستان تکرار مکرراتی بیش نیست.

سرزمینی که قلب ایران است. خوزستان نطپد ایران می میرد. مردم دیاری که برای حفظ ایرانشان هشت سال جنگیدند. اما اینبار نبردی از جنس بمب های شیمیایی وطنی که در بلند مدت تنها گورستان ها را پر می کنند. این بار نیز جنگ زده های پیشانی سفیدی می شوند که بار سفر می بندند و مانند اوایل جنگ به شهرهای دیگر کوچ می کنند. با این تفاوت که در آن مقطع مردمانش برمی گشتند اما این بار برای همیشه نام کوچ اجباری را بر دوش می کشند.

 

سالهاست مردم خفه شده اند

اورژانس صحنه هایی را پیش چشمانت می گذارد گویی به سالهای جنگ و موشک باران که پر از استرس بود بازگشته ای. تا چشم کار می کند ماسک های تنفسی و بیماران پریشان و وحشت زده را می بینی. با این تفاوت که اکنون دیگر خون نمی بینی که آن هم چون به دل مردم است دیده نمی شود.

پیر، جوان، کودک، زن و مرد همه درحال چنگ انداختن به غول چراغ جادویی هستند تا شاید بتوانند با او گره های کوری که جزیی از زندگی روزمره شان شده است را باز کنند.

به محض ورود مردم به بیمارستان بدون هیچ پرس و جویی ماسک هایی تنفسی وصل می شود، آمپول و قرص است که به تن مردم می نشیند.

وحید ۳۰ سال را تمام نکرده و در نیروی انتظامی مشغول خدمت به مردم است. چند روزی بود که پس از بازگشت از ماموریت مرز شلمچه دچار مشکلات گوارشی شده بود. حالش کمی رو به بهبودی بود که اولین بارش باران دوباره سلامتی را از او ربود. او با سرفه های مدام از آسم خفیفی می گوید که ۶ سال پیش به محض ست در اهواز مهمان ناخوانده ریه هایش شد. در حالی که هر چند دقیقه یک بار خس خس سینه اش سرفه را به میان صحبت های ما می کشاند می گوید: این نفس تنگی ها دیگر مهمان چند روز نیست و تا سالها در جانم باقی می ماند. بارها تصمیم به کوچ گرفته ام اما پدر و مادر پیرم را چه کنم.

وحید در حالی که داروهایش را از متصدی داروخانه می گیرد و سرفه امانش را بریده است می گوید: من یک مامور دولت هستم اما هرگز حقوقم کفاف این زندگی را نداده است و این در حالی است که هزینه های این بیماری نیز بر سایر خرج هایم اضافه شده است.

توفیق ۵۰ ساله در حالیکه مدام به این سو و آن سو می رود و چهره اش به زردی می زند با بی حوصلگی از آسم فصلی که بر ریه هایش از سال ۹۱ چنگ انداخته می گوید: بارها به پزشکان مختلف مراجعه کرده ام و برای درمان تا تهران هم رفته ام که تنها تشخیصشان کوچ از اهواز بود.

سریع داروهایش را می گیرد و وقتی قصد خروج از بیمارستان را دارد می گوید: وضع مالی من خوب است و توان پرداخت هزینه ها را دارم اما فکری به حال مردمی کنید که از پس هزینه های اولیه زندگی بر نمی آیند چه برسد به دارو و درمان. چه فایده که این همه خبر کار می کنید و گزارش می نویسید؟ درد ما را درمان کنید. حرف باد هواست عمل کنید. گویی به این صحنه ها و تکرار قصه اش هنوز عادت نکرده است.

فاجعه تنگی نفس امسال در اهواز زمانی رخ داد که اولین باران پاییزی امسال به جای اینکه طراوت را به مردم هدیه دهد نفسشان را برید. برای ذره ای هوا بر این آسمان غرنده خاکستری  مملو از ابر چنگ می انداختند اما گویی سهم آنها از این باران مانند باقی خواسته هایشان هیچ است.

 

افزایش آمار امسال مراجعه کنندگان تنگی نفس 

طبق آمار اعلامی از روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اهواز ظرف ۴۸ ساعت پس از باران، در مجموع ۶ هزار و ۸۹۵ نفر دچار تنگی نفس شدند که این آمار به بیش از این رقم اعلام شده نیز رسید. 

فرهاد حمزه لویی آمار مراجعین از  روز ۲۷ مهرماه تا هفتم آبان ماه امسال را بالغ بر ۱۰ هزار و ۱۹۲ نفر عنوان کرد.

شروع این بحران ها پاییز ۹۱ بود. مسئولین جلسات متعددی برگزار کردند تا علل بروز این هوای ناپاک را پیدا کنند اما تلاش ها بی فایده بود.

درست سه سال بعد در پاییز ۹۴ تعداد مراجعین تنگی نفس به ۱۷ هزار نفر رسید.

تا به امروز طبق گفته ها و بررسی های کارشناسان عوامل مختلفی از جمله صنایع نفتی، گیاه کنوکارپوس، کارخانه نیشکر، کارخانه فولاد و حتی سوزاندن زباله و لاستیک را در این تراژدی دخیل می دانند.

از میان همه این موارد همچنان انگشت اتهام به سوی درخت کنوکارپوس و آلاینده های صنعتی نشانه می رود.

 

کنوکارپوس خطرناک ترین گونه کاشته شده در اهواز

مولف کتاب اقتصاد مقاوم تر محیط سالم تر در سال ۹۵ با بیان اینکه درصد بالایی از پوشش سبز خوزستان از این نوع گیاه است نظریه اتحادیه اروپا را مبنی بر اینکه این گونه گیاهی خطرناک ترین موجود زنده دنیا نامگذاری شده است را دلیلی بر رد کاشت کنوکارپوس می داند.

نرگس خاتون مجتهد نجفی ضمن تاکید بر کاشت درختان بومی نظیر خرما که اجازه رویش گیاهان مرتعی را در کنار خود می دهد کاشت درختان غیر مثمری مانند کنوکارپوس که برعکس آن عمل می کند را خطرناک می داند.

این مولف، کنوکارپوس را یکی از مخربترین و مضرترین پوشش گیاهی در دنیا معرفی می کند. چرا که با توجه به کمبود منابع آبی در چند سال اخیر می تواند تاثیرات منفی بر حجم آب بگذارد. گازهای منتشر شده از این درخت سبب جلوگیری از تشکیل ابرهای باران زا و شیره درختان کنوکارپوس سبب بد طعم شدن مزه عسل کنار می شود.

نرگس خاتون کنوکارپوس را به همراه اکالیپتوس و کهور آمریکایی جزو گیاهان سمی می شمارد که علاوه بر افزایش ات موزی بر خلاف درختان مثمر که سایه ای مطبوع و خنک دارند سایه این درختان گرم و دم است.

وی گرده های کنوکارپوس را سبب تولید غبار، ورود آن به ریه ها را عامل ایجاد حساسیت، تنگی نفس و تنگی عروق و حتی سرطان  می داند.

 

کنوکارپوس یا آلاینده های نفتی؟

طی سال های اخیر پس از بارش ها و ایجاد حساسیت های فراوان مردم، برخی از مسئولین استانی و کشوری، گرده افشانی گیاه کنوکارپوس را یکی از عوامل اصلی این عارضه معرفی و شهرداری را مکلف به هرس این گیاه قبل از گل دهی کردند.

با وجود هرس بیش از نیمی از پوشش گیاهی اهواز پس از نخستین بارش های امسال بیش از ۶ هزار نفر به مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اهواز مراجعه کردند و درست در این مقطع انگشت اتهام برخی دیگر از صاحب نظران این بار به سوی صنایع نفت، گاز و دیگر صنایع خوزستان نشانه می رود.

دانشگاه علوم پزشکی اهواز در آخرین اعلام نظرخود، گرده درخت کنوکارپوس را به همراه دیگر عوامل به عنوان یکی از عوامل تنگی نفس معرفی می کند. با این وجود هنوز هم میان موافقان و مخالفان نظریه گرده افشانی کنوکارپوس به عنوان عامل تنگی نفس اختلاف نظرهایی وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم.

 

نام اهواز در تحقیقات دنیا

معاون درمان دانشگاه جندی شاپور اهواز در گفتگوی ویژه خبری تلویزیون خوزستان در تاریخ ۱۲ آبان ماه ۹۸ ضمن اشاره به اینکه در پزشکی هم کمتر می توانیم از قطعیت ها بگوییم اظهار کرد: در خصوص این گیاه مباحثی در فیلد تخصصی پزشکی است. یک عارضه ای به نام آسم ناشی از طوفان و رعد و برق شناسایی شده است که علائمی مانند تنگی نفس و خس خس سینه را به همراه دارد و در تمام دنیا نقش گرده گیاه در آن مشخص شده است. همچنین تحقیقات بسیاری در دنیا روی آن انجام شده و نام اهواز نیز در این تحقیقات موجود است.

مهران ورناصری ضمن تاکید بر آموزش مردم و آگاهی آنها فاکتور دیگری نظیر (در معرض قرار گرفتن) را نیز یکی دیگر از عوامل این عارضه معرفی می کند. چنانچه در سال های گذشته در زمان های ویژه که مردم از این امر مطلع بودند کمتر دچار تنگی نفس می شدند.

 

شوک رعدوبرقی/ آسم ناشی از طوفان

رئیس اندیشگاه سلامت استان در گفتگوی ویژه خبری تلویزیون خوزستان روز ۱۲ آبان ماه ۹۸ ضمن تاکید بر عوامل مختلف در بروز این عارضه، پدیده آسم ناشی از طوفان را معرفی کرد.

به گفته این محقق وقتی دانه گرده، رطوبت را جذب می کند، تحت تاثیر شوک الکتریکی ناشی از رعد و برق متلاشی می شود و درون ریه نفوذ می کند.

غلامرضا گودرزی با اشاره به کشته شدن ۹ نفر در ملبورن استرالیا در سال ۲۰۱۶ آسم ناشی از طوفان را نه تنها در اهواز بلکه در شهرهایی مانند یزد، بابل، رشت و غیره را تایید می کند و آمار اهواز را به علت رعد و برق های قوی و باران فراوان که اصطلاحا باعث ترکیدن گرده سنگین می شود از وحشتناک ترین آمارها می داند.

گودرزی احتمال باران اسیدی را رد می کند چرا که معتقد است شخص در معرض باران اسیدی با سوزش پوست و آبریزش چشم و در مراجعه کنندگان تنفسی فرد با خفگی و در حالت شدیدتر با قطع نفس روبه رو می شود. اما در مراجعین امسال سوزش پوست و آبریزش چشم مشاهده نشد که می تواند دلیل بر رد باران اسیدی باشد.

وی معتقد است کاشت یک گونه گیاه مانند کنوکارپوس بیش از حد متعارف در یک منطقه جغرافیایی آسیب زا است. چنانچه مانند عارضه اخیر تنگی نفس اگر خطری از این گونه متوجه انسان شود با توجه به غالب بودن یک نوع گیاه باعث آسیب های جبران ناپذیری می شود و یا اگر آفتی به این گونه حمله ور شود به یکباره این پوشش را نابود می کند. پس تنوع پوشش گیاهی باید در دستور کار مسئولین قرار بگیرد.

معاون مرکز تحقیقات هوا و بیماری های تنفسی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با وجود رد باران اسیدی اظهار کرد: شاید یک گیاه آنچنان مخاطره آمیز نباشد اما ممکن است به علت کاشته شدن در یک منطقه صنعتی در زمان گلدهی، پیک گرده افشانی و تعداد گرده تحت تاثیر قرار گیرد و گیاه را خطرآفرین کند، بنابراین صنعت و آلاینده های صنعتی میتوانند تحریک و تشدید کننده باشند.

با وجود اظهارات رئیس اندیشگاه سلامت استان خوزستان و معاون درمان علوم پزشکی اهواز هنوز هم ابهاماتی در مورد عامل اصلی نفس تنگی در اهواز وجود دارد. فلرهای نفتی یکی از عوامل یا اینکه تنها تشدید کننده این عارضه است؟ آلاینده های صنعتی چه میزان در بروز این خفگی ها در اهواز تاثیرگذار بوده است؟ 

 

عدم پاسخ دهی مرکز هواشناسی

دستگاه سنجش باران اسیدی در اداره هواشناسی نزدیک فرودگاه اهواز است و توان اندازه گیری تا شهر را دارد.

برای روشن شدن صحت باران اسیدی با روابط عمومی هواشناسی اهواز تماس گرفته شد اما پاسخی دریافت نشد.

بر اساس گفته های یکی از کارشناسان کشاورزی با توجه به آلاینده های مختلف موجود در فضای شهری اهواز امکان اسیدی بودن اولین باران است.

تراکم عناصر سنگین از قبیل دی اکسید گوگرد، اکسیدهای نیتروژن سرب و غیره ناشی از دوده اگزوز کامیون ها، فلرهای گاز-نفت و ریزگردهای ناشی از گرد و غبارهای حامل انواع عناصر شیمیایی آلاینده، بر اثر بارندگی باعث ایجاد ترکیبات جدیدی از انواع اسیدها به ویژه اسید سولفوریک و اسید نیتریک می شود و با آب باران به زمین باز می گردد و عارضه تنگی نفس را تشدید می کند.

 

مخالفت با فرضیه آلرژی زا بودن کنوکارپوس

معاون خدمات شهری شهرداری اهواز در گفتگو با ایسنا ضمن اشاره به وجود ۳۶۸ هزار اصله درخت کنوکارپوس در مناطق هشت گانه شهرداری اهواز از هرس ۱۴۲ هزار و ۳۳۴ اصله درخت کنوکارپوس که به گلدهی رسیده بودند خبر داد.

علیرضا عالی پور آلرژی زا و عامل تنگی نفس بودن این درخت را غیر مستند و عملکرد این درخت را در پالایش و خودپالایی هوا بسیار موثر می داند، چرا که عقیده دارد از فتوسنتز و جذب کربن بالایی برخوردار و درخت مفیدی است.

 

انحراف افکار عمومی برای تبرئه نفت و گاز

معاون خدمات شهری شهرداری اهواز، انگشت اشاره به سوی کنوکارپوس را انحراف افکار عمومی برای فهم واقعیت دیگری می داند. چرا که معتقد است تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی اهواز مواردی همچون باگاس نیشکر، سوختن نیشکر، هیدروکربن های حاصل از سوخت نفت، میزان ازون موجود در هوای خشک و بارانی و ترکیبات دارای گوگرد را از عوامل تنگی نفس خوزستانی ها می داند.

 

دیوار کوتاه کنوکارپوس/ دکل های بلند نفت

خوزستان مهمترین جلگه ایران با تنوع زیست محیطی بالا با تالاب های اعجاز انگیز هورالعظیم شادگان، بامدژ با وجود آبزیان و پوشش گیاهی کم نظیر غرق در بی تدبیری مسئولین و نا امیدی مردمش سالها دست و پا می زند. هر بار فرشته های نجاتش با وعده و وعیدهای پوشالی دست را به سوی مردم پیش می کشند و به محض معراج تا چهار سال بعدی و بازی های جدید پا را پس می زنند.

عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور با بیان اینکه خوزستان قطب صنعت نفت، گاز و کشاورزی ایران است وجود تالاب ها، آب فراوان، خاک ایده آل کشاورزی و غیره را از عوامل تنوع زیست محیطی در این استان می داند و معتقد است ظرفیت ویژه گرمایی و کیفیت بالای آب و هوا باعث شده خوزستان جز مناطق برخوردار باشد. 

محمد درویش با رد کاشت گیاه غیر بومی کنوکارپوس، کهور آمریکایی و یا پاکستانی فعالیت های صنعتی را عاملی برای نابودی تالاب ها، رویش های طبیعی و مرگ جانداران به دنبال آن تولید ریزگردها و آلاینده های صنعتی دانست. چرا که با این ندانم کاری ها منطقه را به سوی بیابانی شدن سوق می دهند.

وی با اشاره به خشک شدن تالاب هورالعظیم و افزایش بارگذاری در بالادست به بهانه کشاورزی، تجمع بی سابقه فلرهای نفتی، تولید نیشکر و آلودگی های ناشی از سوختن آن، نه تنها وجود این صنایع را بدون در نظر گرفتن مسائل زیست محیطی در ارتقا سطح کیفی زندگی مردم بی تاثیر می داند بلکه معتقد است کاری می کنند که مردم از نعمتی به نام باران در هراس باشند.

 

ریشه مشکل را بزنید

درویش این فعال محیط زیست که سالهاست در این زمینه مشغول به فعالیت است با اشاره به این موضوع که درخت کنوکارپوس در بسیاری از مناطق دنیا کاشت می شود می گوید: وقتی این درخت را هرس می کنند دیگر آلرژی زا نیست و گزارشی نیز در این زمینه از کشورهای دیگر به دست نیامده است.

وی راهکار حل این مشکل را در ریشه کن کردن کاشت نوع غیر بومی پوشش ها می داند و بر کاشت گیاهان بومی منطقه مثل خرما، گز، کنار و انار تاکید بسیار دارد.

درویش ضمن اشاره به ۸ هزار نوع گیاه بومی در کشور، سود طلبی برخی از عوامل واردکننده و همچنین یک شبه راه هزار ساله رفتن دستگاه های اجرایی نظیر شهرداری را دلیل استفاده از این نوع گیاهان می داند.

 

اقلیم را برهم زدیم

عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور با اشاره به باران های اسیدی در مناطقی که از این پوشش گیاهی استفاده نمی کنند می گوید: ریزگردها، تراکم آلاینده های صنعتی، سوزاندن پسماند نیشکر، کشاورزی های بی رویه و انبوه تراکم فلرها باعث تحول اقلیمی، تغییرات چشمگیر دمایی و به دنبال آن بروز مشکلات اخیر است.

درویش کنشگر محیط زیست جنگ های منطقه ای را نیز که در چند سال اخیر اتفاق افتاده است را مزید بر علت می داند و  معتقد است عوارض ناشی از این جنگ ها که مهمترین آن تولید گازهای سمی است در بروز این عارضه ها بی تاثیر نیست.

 

پوشش بومی اولویت اول در کاشت

رئیس اداره حفاظت محیط زیست اهواز عواملی همچون فلرهای نفتی(آلاینده های صنعتی)، کنوکارپوس، حمل و نقل های درون شهری و برون شهری و در بازه هایی از زمان سوختن نیشکر را دلیل این عارضه می داند و معتقد است در سال های گذشته شهرداری کوتاه ترین و کم هزینه ترین راه را برای رسیدن به مقصد انتخاب کرد. از آنجایی که این گیاه سریع رشد می کند و سبزینگی چشمگیری دارد اقدام به کاشت کردند که در حال حاضر دستور عدم کاشت آن داده شده است.

علی بنی عگبه با بیان این مطلب که این گیاه چون رشد و جذب آب بالایی دارد و ریشه های بزرگی را به وجود می آورد از گزارشاتی مبنی بر گرفتگی فاضلاب شهری بر اثر رشد بی رویه ریشه این درخت و بروز مشکلاتی در سیستم آبفا خبر داد.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست اهواز با اشاره به تغییرات اقلیمی در منطقه، کاشت انواع پوشش های گیاهی از جمله خرما، انار، کنار و گز را راه حل این مشکل می داند.

وی معتقد است با انجام این کار اگر مشکلی در کاشت این گیاه به وجود آید خیلی راحت آن را حذف کرد و با وجود تنوع پوششی نگران کمبود فضای سبز و بروز چنین مشکلاتی نباشیم.

 

کاهش ۹۰ درصدی سوخت گاز در فهای نفتی

تماس ما با روابط عمومی مناطق نفت خیز جنوب به نتیجه نرسید اما مدیر عامل بهره برداری نفت و گاز کارون درگفتگوی ویژه خبری تلویزیون خوزستان در تاریخ ۱۲ آبان ماه ۹۸  ضمن اشاره به قدمت ۶۰ ساله تولید نفت و گاز در اهواز از کاهش ۹۰ درصدی سوخت ۵۰۰ میلیون مترمکعب گاز خبر داد.

غلامرضا مفیدی معتقد است با اینکه در سال های گذشته گازسوزی بیشتری داشتیم با شیوع شدید این عارضه روبه رو نبودیم. همچنین محل ست شاغلین شرکت نفت در نزدیکی همین تاسیسات است و اگر مشکلی بود حتما گزارش می شد.

وی در حالی از همکاری شرکت نفت و دانشگاه ها جهت تحقیقات علمی خبر می دهد که این شرکت حاضر به پاسخگویی به خبرنگاران مستقل نیست. 

 

در عارضه اخیر همه عوامل تاثیرگذارند

در خوزستان صنایع بزرگی وجود دارد و آلودگی های این صنایع در خوزستان منتشر می شود. صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، کربن و نیز درخت کنوکارپوس همگی در بروز این عارضه دخیل هستند. همچنین اشکالات مدیران، نبود پیوست زیست محیطی، تعدی و به حریم رودخانه ها و تغییر شرایط اقلیمی از جمله عوامل بحران زا در خوزستان است.

این جملات ساده ترین اظهارات مدیر کل مدیریت بحران استانداری خوزستان است که در نشست کمیته علمی، آموزشی و فنی مدیریت بحران خوزستان روز دوشنبه ۱۳ آبان ماه ۹۸ بیان کرد.

کیومرث حاجی زاده عامل حساسیت فصلی را نیز موجب تشدید این عارضه می داند و انگشت اتهام را به سوی همه عوامل نشانه می گیرد.

 

گمانه زنی ها و نظرات مخالف و موافق در رابطه با علل بروز عارضه تنگی نفس پس از اولین بارش در اهواز هنوز ادامه دارد.

کنوکارپوس گیاهی که تنها ۱۰ سال از قدمت آن در خوزستان می گذرد باید از نقطه نظرات مختلف مورد بررسی قرار گیرد. چرا با وجود تنوع گیاهی بالا در کشور هنوز هم وارد کننده این گونه گیاهان غیر بومی هستیم؟ به راستی ارزش جان مردم و بیت المال در نزد کاسبان اقتصادی چه اندازه است؟

آنچه بر اساس گفته های کارشناسان، اساتید دانشگاهی و مسئولین اجرایی تاکنون به گوش رسیده است تنها گیاه کنوکارپوس را نمی توان متهم اصلی این عارضه تنفسی معرفی کرد چرا که تغییرات اقلیمی خوزستان، دستکاری های ناآگاهانه و یا شاید آگاهانه در شرایط زیستگاهی، خشکاندن تالاب ها و به دنبال آن ایجاد ریزگردها، کشاورزی های بی رویه، حمل و نقل و ناوگان زمینی، صنایع و آلاینده های مربوط به آن و غیره تاثیرات بسیاری در بروز این عارضه ها داشته است.

 

با وجود گذشت چندین روز از اولین باران های پاییزی اهواز هنوز هم نفس وحید تنگ است، خس خس سینه اش لالایی شب های تنها فرزندش است که این بار از مبتلا شدن او می ترسد. هزینه های درمانی بالا با وجود پایین آمدن قدرت خریدش سبد مشکلاتش را تکمیل می کند.

توفیق های بسیاری وجود دارند که مدتهاست اعتماد عمومی شان به مسئولین و قول های بی اثر را از دست داده اند و جمله (خب که چی) ورد زبانشان است.

آیا وحیدها و توفیق ها در سال ۱۴۰۰ نیز هنوز با وجود بی هوایی شهرشان و تنگی نفسشان باز هم جمله ما که هوا نداریم اما هواتو داریم را فریاد خواهند زد؟

 

گزارشگر: مهرنوش طافیان


روش‌های قرون وسطایی مسوولان گلستان برای توسعه صنعت گردشگری در شمال کشور!

تله کابین بیشتر عامل توسعه منطقه و ابزار ایجاد گردشگری است یا قرار گرفتن در لیست میراث جهانی ملل متحد؟ کدام یک می تواند بیشتر جذب گردشگر کند؟ آیا مسوولان اجرایی گلستان از اهمیت ثبت جهانی جنگل های شان در "میراث جهانی یونسکو" خبر ندارند؟ چگونه می توان آنها را نسبت به این موضوع آگاه کرد؟!

پس از یک رقابت 13 ساله بین دو کشور "ایران" و "آذربایجان" برای ثبت جنگل های هیرکانی که بالاخره با تلاش بسیار، ایران در آن پیروز شد؛ حالا برخی مسوولان و نماینده های استان گلستان می خواهند این امتیاز ارزشمند را پس داده و به جای آن، با ساخت تله کابین، صنعت گردشگری را در استان توسعه دهند. این درخواست مانند این است که مسوولان شیراز درخواست کنند که "تخت جمشید" را از لیست یونسکو بیرون بیاورید تا ما با دیگر طرح ها، گردشگری را در آن منطقه رونق بدهیم!

بر اساس نامه 5800/132/983 که در تاریخ 30/05/1398 به امضای مدیران سه دستگاه اجرایی استان گلستان رسیده ، از استاندار گلستان درخواست شده که با توجه به قرار گرفتن دکل های "تله کابین کبودوال" در محدوده جنگل های هیرکانی ثبت شده در یونسکو، نسبت به رفع این مشکل اقدام کند. چنین درخواستی یعنی درخواست خروج این منطقه از ثبت جهانی!  

به گفته متخصصان، "ثبت جهانی" و قرارگرفتن در لیست "میراث یونسکو" بهترین ابزار برای توسعه گردشگری است. حال چگونه می شود تصور کرد که برخی از درک چنین موضوع واضحی عاجز باشند؟! شاید بتوان این درخواست را یکی از رویدادهای اعجاب آور قرن به حساب آورد که به گفته برخی کنشگران منطقه، بی ارتباط با نزدیک شدن انتخابات مجلس و رای آوری دوباره برخی نمایندگان منطقه نیست.  

جالب اینجاست که در نامه مربوطه، مدیران محترم به جای اینکه از استاندار گلستان درخواست کنند با توجه به قرار گرفتن منطقه مورد نظر در زون اصلی ثبت جنگل های هیرکانی، بهتر است مکان و نقشه طرح تله کابین جابه جا شود؛ درخواست کرده اند که موانع برای ایجاد طرح در این منطقه رفع شود و این جز با بیرون آمدن از محدوده جهانی ثبت شده، میسر نیست.

 

ماجرا چه بود؟

مهرماه بود که خبری شگفت انگیز، دهان به دهان در استان گلستان پیچید؛ یکی از نمایندگان شرق استان گلستان، به ملاقات مونسان رییس وقت و وزیر کنونی سازمان میراث فرهنگی وگردشگری رفته و از او درخواست کرده که برای کمک به اجرای طرح تله کابین کبودوال، به خروج منطقه مورد نظر از محدوده ثبت جهانی کمک کند.» این خبر اگرچه قابل باور نبود؛ اما حوادث و اخبار بعدی آنرا تایید کردند.

در همین حال خبرهای متناقض به دست آمده از "سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری کشور" که رییس آن اکنون به جرم ارتشاء دستگیر شده، حکایت از این داشت که تله کابین علی آبادکتول، حتی بعد از اعلام منطقه به عنوان "میراث جهانی" از شورایعالی جنگل ومرتع، مجوز ساخت در محدوده جهانی را دریافت کرده است؛ هر چند خلیل آقایی رییس سازمان متولی جنگل ها در نشست شبکه تشکل های منابع طبیعی و محیط زیست کشور در مردادماه امسال، اعلام کرد که هنوز سازمان متبوعش با دو تله کابین گرگان و کبودوال در جنگل موافقت نکرده است.

با اینهمه اما "طرح تله کابین کبودوال" در ایستگاه آخر، یعنی "شورایعالی معماری وشهرسازی" به مشکل برخورد و این شورا باید به زودی در اینباره که تله کابین برای تقویت گردشگری در منطقه ابزار مهم تری است یا "ثبت جهانی شدن" تصمیم بگیرد.

در این میان نکته قابل ذکر این است که آیا منافع فردی و بخش خصوصی برای مسوولان استان مهم تر است یا منافع گروهی یک استان و جوامع محلی؟ به گونه ای که آیا حاضرند منافع شهرها را فدای سود آوری یک طرح شخصی برای یک شرکت خصوصی کنند؟ آیا اگر مرزهای تله کابین را کمی جابه جا کنند و از مرزهای ثبت شده جهانی آن طرف تر بروند به گونه ای که هم تله کابین اجرا شود و هم جنگل های جهانی در جای خود باقی بمانند بهتر نیست؟ چه کسانی در این میان چه منافع ی و مالی را پیگیری می کنند که اصرار بر اجرای تله کابین در محدوده مورد نظر دارند؟

 

آزمون وخطاهای بی ثمر و پرخرج

گلستان، استان آزمون وخطاهای بی ثمر و مخرب در راه توسعه یافتن است؛ از آبشارمصنوعی جاده ناهارخوران که در قلب جنگل های هیرکانی و با تحمیل هزینه میلیاردی به شهر درست شده گرفته تا احداث پتروشیمی به عنوان یک صنعت آلوده و آبخوار، در قلب منطقه ای که آب آشامیدنی برای شهرها و روستاهایش ندارد؛ تا احداث راه آهن مثلا بین المللی بدون هیچ خروجی مثبت و اثرگذار در اقتصاد منطقه، از جمله تصمیم های پرخرج و بی نتیجه در این استان است.

انگار مسوولان گلستان می خواهند از ابتدا چرخ را خود اختراع کنند. نه از تجارب دیگر استان ها درس می گیرند و نه گوش شان به قوانین موجود بدهکار است و نه به فکر معضلاتی مانند سیل و طوفان و خشکسالی و ریزگرد هستند که هر یک چند سالی است امنیت زندگی شهرها و روستاهای استان را به خطر انداخته اند. گلستان مصداق بارز این شعر است که "خانه از پای بست ویران است، خواجه در فکر نقش ایوان است". مسوولان، با فشار و لابی و اصرار، طرحی را بدون ارزیابی و بررسی کامل، کلید می زنند و بعد در میانه راه، به دلایل متعدد از جمله "فقدان توجیه اقتصادی" در آن می مانند و یا بعد از افتتاح و با هدر رفت پول های کلان، متوجه اشتباه خود می شوند.

حالا در جدیدترین حرکت، "درخواست خروج از محدوده ثبت جهانی جنگل های هیرکانی" اگر چه با صراحت در نامه های رسمی و اداری بیان نشده؛ اما واژه "پیگیری جهت رفع مشکل ایجاد شده"  در نامه 3 مدیرکل " میراث فرهنگی وگردشگری" ، "منابع طبیعی و آبخیزداری" و "حفاظت محیط زیست" را  می توان مصداق درخواست خروج از ثبت جهانی برشمرد.

هر چند از پاسخ استاندار گلستان به این نامه خبری در دست نیست و برخی نیز می گویند اساس این نامه به درخواست شخص استاندار نوشته شده، اما تاکید هادی حق شناس بر "انجام ارزیابی زیست محیطی" برای طرح های مختلف توسعه در استان، خلاف چنین درخواستی است و طبیعی است که اگر استاندار گلستان می خواهد به "قانون اساسی" و "قوانین برنامه توسعه پنجساله کشور" پایبند باشد باید با چنین درخواستی مخالفت کند؛ ضمن اینکه مضمون این نامه، در مخالفت صریح با فرمایشات مقام معظم رهبری درباره "حفظ جنگل در برابر تصرف ها به بهانه گردشگری حتی ساخت حوزه علمیه" است.

 

یک پرسش مهم!

در این بین خواندن این نامه این پرسش را به ذهن می آورد که اگر آن بخش از "جنگل های هیرکانی گلستان" که برخی می خواهند در آن تله کابین بر پا کنند آنقدر ارزش های اکولوژیک و زیستی داشته که ثبت جهانی شده، چگونه است که متولی، یعنی "سازمان جنگل ها" و نیز "شورایعالی جنگل ومرتع" و " معماری وشهرسازی" می تواند مجوز ساخت تله کابین را در آن بدهد؟

از سوی دیگر موضوعی که همه کنشگران و کارشناسان را به تعجب واداشته این است که "ثبت جهانی" و قرارگرفتن در لیست "میراث یونسکو" بهترین ابزار برای توسعه گردشگری در یک منطقه است. حال چگونه می شود تصور کرد که برخی مسوولان استان گلستان از درک چنین موضوع واضحی عاجز باشند و درخواست بدهند که برای توسعه گردشگری، منطقه را از لیست یونسکو دربیاورید؟! شاید بتوان این درخواست را یکی از رویدادهای اعجاب آور قرن به حساب آورد.

 

    یک طلسم 13 ساله

ثبت جنگل های هیرکانی ایران، موضوعی نبود که طی یک سال و دوسال به نتیجه رسیده باشد. این آرزوی دیرینه، روندی بسیار طولانی و گاه سخت و فرسایشی داشت که نزدیک به 13 سال به طول انجامید.

ماجرا از این قرار بود که جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۵ میلادی یعنی سال ۱۳۸۴ پرونده‌ای تهیه کرد تا جنگل‌های هیرکانی داخل مرزهای جغرافیایی خودش را به صورت مستقل و به نام خود ثبت جهانی کند.

این اقدام، با اعتراض ایران رو به رو شد. یونسکو و IUCN سازمان جهانی حفاظت و دیگر مراجع معتمد، پرونده‌ی جمهوری آذربایجان را بررسی و درخواست آن را برای ثبت به صورت مستقل رد و اعلام کردند با توجه به این‌ که بیش از ۹۰ درصد جنگل‌های هیرکانی در ایران و بخش کوچکی از آن در کشور آذربایجان قرار دارد این کشور نمی‌تواند بدون مشارکت ایران جنگل‌های هیرکانی» را ثبت جهانی کند.»

پس از آن، یونسکو و اتحادیه‌ جهانی حفاظت، اعلام کردند که این جنگل به‌عنوان یک اثر طبیعی مشترک میان ایران و جمهوری آذربایجان از سوی دو کشور برای ثبت به یونسکو ارائه شود.
بر این اساس، مسوولان ایرانی، تهیه‌ نخستین پرونده‌ طبیعی این جنگل ها را برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو از سال ۱۳۸۵ آغاز کرد و موفق شد پرونده‌ "جنگل‌های هیرکانی" را در سال ۲۰۰۷ یعنی ۱۳۸۶ در فهرست موقت یونسکو ثبت کرد. اما این تازه بخش کوچکی از راه بود و تا ثبت کامل فاصله زیادی بود.

سال 87 برای نخستین بار پرونده جنگل‌های هیرکانی، به صورت مشترک با کشور آذربایجان برای ثبت در فهرست آثار جهانی یونسکو طرح شد که این پرونده در آن زمان به دلیل برخی مشکلات معلق و ارجاع داده شد. در ابتدای کار تهیه پرونده ایران و آذربایجان، اختلاف‌نظرهایی بین دو کشور وجود داشت و برطرف شدن این اختلاف‌نظرها به کشور آذربایجان برمی‌گشت؛ در حالی که در آن اجلاس اگر آذربایجان مخالفتی نداشت پرونده جنگل‌های هیرکانی، از نخستین پرونده‌هایی بود که در اولویت بازنگری، بروزرسانی، تدقیق و تدوین قرار می‌گرفت.

پیگیری های این ثبت جهانی تا مدتی به فراموشی سپرده شد تا اینکه در سال ۱۳۹۴ ایران اقدامات جدیدی را آغاز کرد و بار دیگر از سرگیری مذاکرات ایران و آذربایجان برای رسیدن به نقاط مشترک مطرح شد، اما مخالفت‌ها و بهانه‌هایی که کشور آذربایجان برای تهیه و تدوین پرونده فوق مطرح می‌کرد موجب شد تا ارجاع پرونده به یونسکو عملی نشود.

پس از فراز ونشیب های فراوان، به علت نرسیدن به یک نقطه نظر مشترک بین ایران وآذربایجان، ایران تصمیم گرفت تا پرونده‌ "جنگل‌های هیرکانی" را خود به طور مستقل به یونسکو ببرد تا از آن بخش از جنگل های شمال که از آتش، سیل، چوب بری، سدسازی، ویلاسازی، معدنکاوی و جاده سازی در امان مانده، حفاظت کند. با چنین هدفی، هماهنگی ها و تلاش ها ادامه یافت  تا اینکه در سال گذشته پرونده به صورت مستقل برای یونسکو فرستاده شد و جمعه ۱۴ تیر روی میز چهل و سومین اجلاس جهانی یونسکو در باکو قرار گرفت و به عنوان بیست و چهارمین اثر ملموس و دومین اثر طبیعی ایران با رأی کارشناسان  IUCN و یونسکو در "فهرست میراث طبیعی جهانی" ثبت شد.

 

ثبت جهانی جنگل های هیرکانی ایران

چهاردهم تیرماه امسال بود که محمدحسن طالبیان معاون میراث‌فرهنگی "سازمان میراث‌فرهنگی،صنایع‌دستی و گردشگری کشور" خبر از ثبت جنگل‌های هیرکانی ایران در فهرست میراث طبیعی جهانی با رای مثبت اعضای یونسکو داد. او گفت که معیار ۹ یعنی "فرایندهای اکولوژیک در حال توالی و تکامل" از معیارهای میراث طبیعی در یونسکو از مهم ترین دلایل این ثبت بوده است.

طالبیان گفت که همه با هم درباره‌ی ارزش‌های این جنگل متفق‌القول بودند و IUCN»  نیز گزارش بسیار خوبی درباره‌ی جنگل ارائه داد، این نشان‌دهنده‌ی کیفیت بالای تدوین پرونده و وجودِ اتحاد بین مسئولان، جامعه محلی، سمن‌ها و محیط زیست و منابع طبیعی بود. پهنه‌ها به دقت انتخاب شده‌اند، ۱۵ پهنه در ۵ استان در مساحت ۳۰۰ هزار هکتار از دو میلیون هکتار جنگل مشخص شده‌اند، آن هم در فضای جنگلی باستانی که بین ۲۵ تا ۵۰ میلیون سال قدمت دارند و بعد از جریان یخبندان که بیش از یک میلیون سال پیش اتفاق افتاده بود و این محیط خوشبختانه بین دریا و کوه قرار داشت، فضای معتدلی ایجاد شد و آن‌ها سالم ماندند. این اتفاق افق‌های جدیدی پیشِ روی پژوهشگران و نسل آینده کشور با هدف  پایداریِ این محوطه‌ی جهانی قرار می دهد.

حالا باید منتظر بود که تصمیم گیران در این حوزه مخصوصا وزیر میراث فرهنگی وگردشگری کشور در اینباره چه تصمیمی می گیرد. تصمیمی که می تواند تلاش های 13 ساله چند سازمان، وزارتخانه و متخصصان این سه حوزه را به چالش کشیده و از اینها مهم تر، سرنوشت جنگل های هیرکانی شرق گلستان را به سمت تغییر کاربری های بیشتر با هدف انتفاع بخش خصوصی بکشاند.

منبع:eskannews.com


یک سیستم جدید مبتنی بر استفاده از گوشی های هوشمند به محققان امکان می دهد تا در عرض چند دقیقه آلودگی های جلبکی یک نمونه آب را شناسایی کرده و آن را به درستی تشخیص دهند.

به طور معمول انجام این کار مستم انتقال نمونه آب مشکوک به آزمایشگاه و آزمایش آن است و این کار هم وقت گیر و هم زمان بر است و افراد محلی تلاش می کنند با جوشاندن آب آلودگی های جلبکی را از بین ببرند.

اما محققان دانشگاه ملی سنگاپور سیستمی جدید و سه بخشی را برای بررسی سریع این موضوع ابداع کرده اند، این سیستم دارای یک پلاتفورم چاپ سه بعدی حاوی اجزای الکترونیکی، گوشی هوشمند قرار گیرنده بر روی این پلتفرم و یک تراشه میکروسیال قابل استفاده مجدد است.

این تراشه دارای یک پوشش پلیمری خاص موسوم به تیتانیوم اکسید فتالوسیانین است که یک جریان الکترونیکی را در صورت قرارگرفتن در معرض نور ایجاد می کند.

این مجموعه بر روی صفحه گوشی هوشمند قرار می گیرد و پس از آن قطرات آب به آن اضافه می شود. سپس گوشی الگوی نوری خاصی را به سمت تراشه می تاباند که منجر به تغییر ولتاژ در سطح آن می شود و دانشمندان با مشاهده و تحلیل سریع تغییر ولتاژ مذکور و نیز کمک گرفتن از یک منبع نور ال ای دی و فیلترهای خاص سبز می توانند در مورد آلودگی یا عدم آلودگی آب جلبکی اظهار نظر کنند.

کل این فرایند ۱۵ دقیقه به طول می انجامد و کل هزینه ساخت ابزار مورد نیاز بدین منظور بدون درنظر گرفتن گوشی هوشمند مورد استفاده ۲۲۰ دلار است، دقت این روش فعلا ۹۰ درصد است که محققان درصدد افزایش آن هستند.

منبع.خبرگزاری فارس



‍‍


سرانجام عنوان چهره سال جهان به یک نوجوان رسید! چرا؟ محمد درویش رومه شرق همه چیز با داستانی آغاز شد که هر پدر و مادری از هر نسل در هر گوشه‌ای از دنیا با آن آشناست: یک نوجوان سرکش و فوران غیرمترقبه شورش که به یکی از باورنکردنی‌ترین و یقیناً سریعترین داستان‌های صعود با تأثیر جهانی در تاریخ تبدیل شد. در طول کمی بیش از یکسال، نوجوان شانزده ساله‌ای از استکهلم از یک اعتراض تکنفره روی سنگفرش خیابان مقابل پارلمان کشورش به یک رهبر جنبش جهانی نوجوانان رسید.
تهران- ایرنا- حیوانات نیز مانند انسان‌ها حق زندگی دارند اما ما این حق را از آنها گرفته‌ایم؛ گویا فقط خودمان باید از تمام نعمت‌های خداوند بر روی زمین بهره ببریم این تفکر خودخواهانه باعث شده تا حیوانات در سراشیبی شدید انقراض قرار گیرند هر چند از سال ۱۹۹۸ تعدادی از فعالان و کنشگران موفق شدند تا حقوق حیوانات را گوشزد کنند و در تقویم جهانی یک روز را به این موضوع اختصاص دهند اما شرایط کنونی حیوانات نشان می‌دهد که در عمل چندان هم موفق نبوده‌اند.
پادشاهان ايران را دوبار بايد شناخت! گزنفون به نقل از استادش سقراط، خطاب به یونانیان می نویسد: شاهان ایرانی، به همان اندازه که به ارتش برای پاسداری از میهن، بها می دهند، به کشاورزی و آبادانی سرزمین خود هم اهمّیت بسیار می گذارند. از این رو، آنها هم شخصاً به مناطق مختلف کشور سرکشی می کنند و هم مأموران ویژه ای را برای تحقیق در امور زمین ها و کشاورزی گسیل می کنند. آنها به کارگزارانی که کشت و زرع را در زمین های تحت اختیار خودشان رونق بیشتری داده و درختان زیادی
در برابر موج واگذاری مناطق 4 گانه حفاظتی سازمان حفاظت محیط زیست که در سال های اخیر به شکل حیرت انگیزی در حال پیشروی است، کنشگران محیط زیست می گویند که چرا طرح های گردشگری در مناطق چهارگانه حفاظت محیط زیست اجرا می شوند و اگر سرمایه گذاران به راستی به دنبال توسعه گردشگری برای شهروندان و شهرها هستند چرا این طرح ها را در مناطق غیر حفاظتی اجرا نمی کنند تا هم مناطق حفاظت شده از تخریب در امان بمانند و هم قوانین دست و پا گیر، مانع سرمایه گذاری آنها نشود.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دوربین مداربسته.گیت فروشگاهی و دزدگیر